02146138782
02146137504
در دنیای پرشتاب امروز، سازمانها به طور مداوم به دنبال راههایی برای بهبود عملکرد و افزایش بهرهوری خود هستند. یکی از مهمترین ابزارهایی که میتواند به دستیابی به این هدف کمک کند، پایش و کنترل فرآیندهای سازمانی است. پایش فرآیندها به معنای نظارت مداوم بر عملکرد فرآیندها و جمعآوری دادههای مربوطه است، در حالی که کنترل فرآیندها شامل اقداماتی برای اطمینان از انطباق عملکرد با معیارهای تعیین شده و اصلاح مشکلات موجود است. این مقاله به بررسی جامع پایش و کنترل فرآیندهای سازمانی میپردازد و اهمیت و مزایای این مفهوم را شرح میدهد.
پایش فرآیندها (Process Monitoring) به معنای نظارت مداوم بر عملکرد فرآیندهای سازمانی و جمعآوری دادههای مربوطه است. این دادهها میتوانند شامل اطلاعاتی درباره کارایی، کیفیت و سرعت فرآیندها باشند. از سوی دیگر، کنترل فرآیندها (Process Controlling) به معنای انجام اقداماتی برای اطمینان از انطباق عملکرد با معیارهای تعیین شده و اصلاح مشکلات موجود است. این اقدامات میتوانند شامل تنظیمات فرآیندها، تغییرات در رویهها و استفاده از ابزارهای مدیریتی مختلف باشند. تفاوت اصلی بین پایش و کنترل در این است که پایش به جمعآوری دادهها و نظارت بر عملکرد میپردازد، در حالی که کنترل بر روی اقدامات اصلاحی و بهبود عملکرد متمرکز است. ح>
یکی از بهترین و کاملترین متدهای مدیریت فرایند، چرخه عمر مدیریت فرایند یا BPM Lifecycle می باشد که توسط آقای مارلون دوماس برای استقرار مدیریت فرایند در یک سازمان توسعه داده شده است. همانطور که در شکل زیر که مربوط به چرخه حیات مدیریت فرایند است ملاحظه می شود، استقرار مدیریت فرایند شامل 6 مرحله می باشد. یکی از مهمترین فازهای استقرار چرخه مدیریت فرایند فاز ششم و انتهایی یا همان پایش و کنترل فرایند میباشد. اهمیت این فاز از آن جهت است که تا زمانی که کنترل و پایش بر روی فرایندها صورت نگیرد متوجه اثربخشی استقرار مدیریت فرایندها در سازمان نخواهیم شد. به عبارت بهتر بعد از پایش فرایندها متوجه میشویم عملکرد فرایندها تا چه میزان بهبود یافته است.
البته بحث پایش و کنترل در حوزه مدیریت فرایند مختص به متد چرخه عمر آقای مارلون دوماس نمی باشد و سایر رویکردهای استقرار مدیریت فرایند نظیر چارچوب چانگ و چارچوب وِسک نیز یک فاز را برای پایش و کنترل فرایندها درنظر گرفته اند و این موضوع اهمیت به سزای بحث کنترل فرایند را نشان می دهد.
البته لازم به ذکر است پایش و کنترل مخصوص به حوزه فرایند نیست و در خیلی از حوزه های دیگر مدیریتی نیز فاز نظارت، پایش یا کنترل به عنوان یک گام کلیدی بیان شده است. یکی از معروفترین چرخههایی که برای مدیریت استفاده میشود چرخه PDCA دکتر دمینگ است که دارای 4 فاز اصلی برنامه ریزی (Plan)، اجرا (Do)، نظارت (Check) و عمل (Act) است. همانطور که ملاحظه میشود همواره یکی از مهمترین بخشها در هر سیستم مدیریتی مربوط به پایش و کنترل است.
پایش و کنترل فرایندها به طرق مختلفی میتواند صورت بگیرد. یکی از متداولترین راهها برای ارزیابی و پایش فرایندها استفاده از شاخصهای عملکرد یا KPI است. KPI مخفف Key Performance Indicator و به معنای شاخصهای کلیدی عملکرد میباشد که به سازمانها کمک میکنند تا مشکلات را شناسایی کرده و نقاط ضعف را بهبود بخشند و به اهداف خود نزدیکتر شوند و همچنین بتوانند عملکرد فرآیندهای خود را اندازهگیری و ارزیابی کنند.
همانطور که پیشتر ذکر گردید کنترل و پایش فرایندها امری ضروری است و اگر فرایندها از طریق شاخص ها اندازه گیری نشود:
• معیاری برای رفع نارسایی ها و بهبود مستمر فرایندها وجود نخواهد داشت؛ |
• سازمان دچار ضعف اطلاعاتی میشود؛ |
• نارسایی در شفافیت سازمانی؛ |
• شاخصهای فرایندی با شاخصهای استراتژیک مرتبط هستند و وجود آنها برای تحلیل شاخصهای استراتژیک لازم است؛ |
• از سوی دیگر پس از استقرار رویکرد فرایندی در سازمان و تعیین مالکین و مجریان فرایندها، بهترین معیار اندازهگیری عملکرد کارکنان، شاخص های فرایندی هستند. |
این شاخصها میتوانند شامل معیارهایی مانند زمان انجام فرآیند، هزینهها، کیفیت و رضایت مشتری باشند. تحلیل دادهها و گزارشها نیز نقش مهمی در پایش فرآیندها ایفا میکند. با استفاده از نرمافزارهای مدیریت فرآیندهای کسبوکار (BPMS)، سازمانها میتوانند به راحتی دادههای مربوط به عملکرد فرآیندهای خود را جمعآوری و تحلیل کنند. تکنولوژیهای نوین مانند اینترنت اشیا (IoT) و هوش مصنوعی نیز به سازمانها کمک میکنند تا به طور خودکار دادههای مربوط به فرآیندهای خود را جمعآوری و تحلیل کنند و به این ترتیب بهبود عملکرد را تسهیل میکنند. برای کنترل مؤثر فرآیندها، سازمانها باید شاخص های عملکردی مشخصی را تعیین کنند. این معیارها میتوانند شامل اهداف کمی و کیفی مختلفی باشند که سازمان به دنبال دستیابی به آنها است. بنابراین KPI به معنای «شاخصهای کلیدی عملکرد» میباشد که در علم مدیریت فرایند با عنوان «شاخصهای کلیدی فرایندی» یا «شاخصهای کلیدی عملکرد فرایند» نیز شناخته میشود. فرد یا دپارتمانی یا سازمانی که مسئولیت کنترل و پایش به آن واگذار میشود، شاخصها و استانداردها و اهداف را تعریف میکند. هر زمان شاخصها از محدوده مجاز خارج شوند و انحراف از مسیر مطلوب وجود داشته باشد، این مسئله را اعلام میکند. سپس همزمان با نظارت و پایش وضعیت موجود، باید پس از مشاهده انحراف از اهداف، فرایند را تحلیل کرده و آن را اصلاح نماید و بهبودهای لازم را برای آن اعمال کند. فاز پایش و کنترل از چنان اهمیتی برخوردار است که پیتر دراکر، یکی از معروفترین و تأثیرگذارترین متفکران علم مدیریت در مورد آن چنین میگوید:
شاخص های عملکردی فرایند کاربردهای فراوانی دارند که برخی از مهم¬ترین آنها عبارتند از:
• شناسایی نقاط ضعف و نارسایی در فرایند جهت اصلاح و ایجاد انطباق با اهداف |
• ایجاد بستر اطلاعاتی لازم برای اولویت بندی فرایندها برای بهبود مستمر |
• ایجاد اطلاعات لازم برای تصمیم گیری عملیاتی مدیران در لایه های مختلف |
• فراهم آوری اطلاعات لازم برای مدیریت موثر عملکرد کارکنان |
• فراهم آوری اطلاعات لازم برای تحلیل های استراتژیک سازمان |
• ایجاد همسویی کمّی میان اهداف استراتژیک و فرایندهای سازمان |
سازمان ها باید KPI هایی را برای ارزیابی عملکرد فرایندهای خود انتخاب کنند که ویژگی های SMART را داشته باشند؛ به این معنی که KPI ها بایستی مشخص، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، واقع بینانه و مرتبط و محدود به زمان باشند.
در صورتی که KPI های تعیین شده برای ارزیابی فرایندها از نوع SMART باشد راحتتر می توان گام پایش و کنترل را انجام داد و به نتایج مورد نظر دست یافت.
لازم به ذکر است که شاخص های عملکرد انوع مختلفی را در بر می گیرد و بسته به این که چه مواردی را قرار هست ارزیابی نماید می تواند یکی از انواع زیر باشد:
• شاخص مستقیم (Direct) |
• شاخص غیرمستقیم (Indirect) |
• شاخص کارایی (Efficient) |
• شاخص اثربخشی (Effectiveness) |
• شاخص کمّی (Quantitative) |
• شاخص کیفی (Qualitative) |
• شاخص پیشرو یا مقدم (Leading) |
• شاخص پسرو، عقب مانده یا موخر (Lagging) |
• شاخص های ورودی (Input) |
• شاخص فرآیند (Process) |
• شاخص های خروجی (Output) |
هریک از این شاخصها برای منظوری ایجاد شده است و هدف مشخصی را دنبال می کند. به عنوان مثال زمانی که بخواهیم کارایی یک فرایند را ارزیابی نماییم از شاخص های کارایی استفاده می کنیم و زمانی که بخواهیم اثربخشی را ارزیابی کنیم سراغ شاخص های اثربخشی خواهیم رفت. همچنین زمانی که تمرکز بر روی ورودی های یک فرایند باشد باید شاخص از نوع ورودی را انتخاب کنیم و زمانی که تمرکز بر روی خروجی های یک فرایند باشد طبیعتا شاخص هایی از نوع خروجی را انتخاب خواهیم کرد. در مقالات بعدی توضیح بیشتری راجع به انواع شاخص ها بیان خواهیم کرد.
شاید بتوان گفت مهمترین چالش در پایش فرآیندها، جمعآوری و تحلیل دادههای مرتبط است. این دادهها باید دقیق و قابل اعتماد باشند تا بتوانند تصویری صحیح از عملکرد فرآیندها ارائه دهند. یکی از بهترین راهکارهایی که برای غلبه بر این چالش پیشنهاد می گردد این است که سازمان از یک بستر نرم افزاری BPMS برای مکانیزاسیون فرایندهای خود استفاده نماید. در این صورت است که همواره مخزنی از داده ها و اطلاعات مربوط به فرایندها به بهترین و دقیقترین شکل ممکن جمع آوری شده و همواره برای تحلیل و پایش در دسترس خواهد بود. چالش دیگر برای پایش و کنترل فرایندها مقاومت در برابر تغییر و هزینههای مرتبط با پیادهسازی سیستمهای پایش و کنترل است که می تواند مشکلاتی برای سازمانها ایجاد کنند. چالش دیگری که هنگام استفاده از شاخصهای فرایندی بوجود می آید این است که متأسفانه اکثر سازمانها کورکورانه، KPI های رایج و شناخته شده صنعت خود را ملاک عملکردشان قرار میدهند؛ بدون اینکه از خودشان بپرسند که واقعاً به دنبال چه چیزی هستند و هدف نهاییشان چیست؟ سازمانها بایستی تلاش کنند از بین شاخص های عملکردی مختلفی که وجود دارد موارد کلیدی را احصاء کرده و به عنوان شاخص کلیدی عملکرد اندازه گیری نمایند. به جرأت می توان گفت تعداد سازمان هایی که شاخص های کلیدی عملکرد خود را به درستی شناخته و آنها را رصد کرده و تحت نظارت خود قرار داده اند بسیار محدود است. علت اصلی این پدیده این است که تعداد محدودی از سازمانها، مدیران، محققان و حتی مشاوران به بررسی دقیق ماهیت شاخص های کلیدی عملکرد پرداخته و به اهمیت جایگاه آن در مدیریت عملکرد سازمان پی برده اند. اکثر مدیران روش ارزیابی عملکرد را بلد نیستند. مثلاً از معیارهایی استفاده می کنند که هیچ ارتباطی با عوامل ایجاد موفقیت ندارند و یا شاخص هایی را انتخاب می کنند که چندان روشنگر نیست و واقعا کمکی نمی کند و به جای ارزیابی هفتگی، روزانه یا حتی لحظه ای عملکرد، به ارزیابی 3 ماهه اکتفا می کنند. بیش از نیمی از شاخص های کلیدی عملکرد رایج در سازمانها باعث بروز رفتارهای بی نتیجه می شود و کمکی به بهبود عملکرد نمیکند. برای غلبه بر این چالشها، سازمانها میتوانند از راهکارهایی مانند آموزش کارکنان، ایجاد فرهنگ سازمانی مناسب و استفاده از تکنولوژیهای نوین بهرهمند شوند.
پایش و کنترل فرآیندهای سازمانی نقش مهمی در بهبود عملکرد و افزایش بهرهوری سازمانها دارد. با استفاده از ابزارها و روشهای مناسب، سازمانها میتوانند به طور مداوم عملکرد فرآیندهای خود را پایش کرده و اقدامات اصلاحی لازم را انجام دهند. با غلبه بر چالشهای موجود و استفاده از تکنولوژیهای نوین، سازمانها میتوانند به بهبود مستمر فرآیندهای خود دست یابند و در نتیجه به اهداف کسبوکاری خود نزدیکتر شوند.